در همه جا یک هدف، یک خط

یک دست جام باده و یک دست جعد یار، رقصی چنین میانه میدانم آرزوست...

در همه جا یک هدف، یک خط

یک دست جام باده و یک دست جعد یار، رقصی چنین میانه میدانم آرزوست...

در وجود یک چنین آدمی... هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل... اینجور هم نبود که یک آدم خشکی باشد که لذات زندگی را نفهمد؛ بعکس، بسیار لطیف بود، خوش‌ذوق بود، عکاس درجه‌ی یک بود هنرمند بود. دل باصفائی داشت؛ عرفان نظری نخوانده بود؛ شاید در هیچ مسلک توحیدی و سلوک عملی هم پیش کسی آموزش ندیده بود، اما دل، دل خداجو بود؛ دل باصفا، خداجو، اهل مناجات، اهل معنی...

پیام های کوتاه
۲۴
آذر

در محل کار

میزی بگذار و سماور و بساط چای و قند

اگر بود قهوه و دمنوش و بیسکوئیت هم بهتر

اما همان چای ساده هم خیلی جواب است

خستگی از تن همکاران به در کن

بهتر کار می کنند... 

  • محمدرضا مهدی زاده
۲۲
آذر

تا می توانی 

درس بخوان

تا لحظه مردن... 

  • محمدرضا مهدی زاده
۲۱
آذر

تا توانی خرج کن و زندگی کن

که در ایام شباب لذت طعام و سفر و خواب بر جان نشیند

زمان پیری که دگر

وقت عیش نیست

  • محمدرضا مهدی زاده
۲۰
آذر

زندگی نامه ات را بنویس

بدون تعریف

اما واقعی... 

  • محمدرضا مهدی زاده
۱۹
آذر

ازدواج موفق رشد زیادی در ابعاد  زندگی اعم از روحی، مسئولیت، اقتصادی، معنوی و....ایجاد می کند و

به همان اندازه که ازدواج کردن یک مرحله جلوتر از دوران مجردی است

بچه دار شدن یک گام بالاتر از ازدواج است

مسئولیت جدید همراه با احساسات ناب پدر شدن... 

بسیار زیباست

  • محمدرضا مهدی زاده
۱۹
آذر

شعار نده عمل کن

  • محمدرضا مهدی زاده
۱۸
آذر

مسئولیت داری خداقبول کند

اگر جوانی قصد جابجایی در شرکت دارد

تو می توانی برایش صحبت کنی و از او تعریف کنی

خودت را خرج کن عیب ندارد

سودی هم به جوان برسان

کارش سریعتر انجام می شود... 

خود خدا

خیرت دهد... 

  • محمدرضا مهدی زاده
۱۷
آذر

بنویس، دعا و توسل کن، ورزش رزمی یا... 

فقط تنفر در سینه ات جمع نشود... 

  • محمدرضا مهدی زاده
۱۶
آذر

تا می توانی کار انقلاب را

شخصا و بصورت شخصی انجام بده

فارغ از گیرودارهای اداری و سازمانی... 

  • محمدرضا مهدی زاده
۱۵
آذر

اگر امکانش هست

ترتیبی بده تا کار مردم

غیرحضوری

انجام شود.

مثلا یکی از کارمندانت را

مسئول پاسخگویی تلفنی و اینترنتی بگذار...

  • محمدرضا مهدی زاده