پنچری در وقت اضافه
يكشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۹، ۰۹:۱۴ ب.ظ
اعتنایی نمی کرد
واقعا در دلش هم به دکتری اعتقادی نداشت
تا
مجاز شد
کم کم
نم نم
از *دکتر* گفتن بقیه
خوشحال می شد
انتظاراتش هم
بالا می رفت
در راه
کت و شلوار
و مرور صحبتها
تعریف نقاط قوتهایش قبل مصاحبه
چسباندن خودش به دکتری
و
بررسی رزومه
بادکرده بود
قبل از ورود به ساختمان
متوجه چیزی شد
زیپ شلوارش
باز بود
گیر کرد
زور زد
خراب شد
تا آخر روز مصاحبه
باز بود...
پنچر ماند...
- ۹۹/۰۷/۱۳