در همه جا یک هدف، یک خط

یک دست جام باده و یک دست جعد یار، رقصی چنین میانه میدانم آرزوست...

در همه جا یک هدف، یک خط

یک دست جام باده و یک دست جعد یار، رقصی چنین میانه میدانم آرزوست...

در وجود یک چنین آدمی... هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل... اینجور هم نبود که یک آدم خشکی باشد که لذات زندگی را نفهمد؛ بعکس، بسیار لطیف بود، خوش‌ذوق بود، عکاس درجه‌ی یک بود هنرمند بود. دل باصفائی داشت؛ عرفان نظری نخوانده بود؛ شاید در هیچ مسلک توحیدی و سلوک عملی هم پیش کسی آموزش ندیده بود، اما دل، دل خداجو بود؛ دل باصفا، خداجو، اهل مناجات، اهل معنی...

پیام های کوتاه

داداش عباس

دوشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۹، ۰۶:۳۲ ق.ظ

کاری نداشت بقیه چه می کنند

روی همه اجناس بنگاه خوار و بار فروشی اش

از برنج و چای گرفته تا حبوبات و ادویه و سایر خرده ریزها

ده درصد می کشید و به قیمت قبل می فروخت. 

اگر مشتری پول همراهش نبود یا فقیر بود، پول نمی گرفت

تکیه کلامش هم ثابت بود:

*هروقت داشتید بیارید*

بچه ها مشتری ثابت اش بودند، هرچند بستنی و یخمک و کلا یخچالی نداشت، 

اما جلوی آجیلهایش *نه* مقاومت نمی کرد. 

تمام دل خوشی اش روی دیوار، بین قاب عکس بین الحرمین و ساعت سیکو بود.

هر صبح تمیزش می کرد و به او اقر بخیر می گفت و شب ها هم شب بخیر. 

انگار هنوز بوسه ای از جزایر مجنون در دلش مانده است

از عملیات خیبر به این طرف برای صدا زدن مردها، یک اسم فقط به کار می برد:

*داداش عباس* و غریبه ها را هم *آقا عباس*

 

نذری ها را خودش با وانت پخش می کرد

از اقوام و همسایگان شروع می کرد

آخر کار هم جلوی مصلی و پشت بهزیستی می رفت. 

هرکسی هم تشکر می کرد می گفت:

اگه دوست داشتی برا‌ی داداش عباس فاتحه بخون... 

در این زمانه

خوب بودن

دل شیر می خواهد... 

 

  • محمدرضا مهدی زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی